تاخیر دو ساعتی پرواز مشهد تهران بدلیل...

نظرات 0

یکی از بدترین و جالبترین خاطراتم مربوط میشه به گم شدن کارت پروازم در سفر مشهد و تاخیری تقریبا دو ساعتی پرواز
داستان از این قراره که دانش آموزان برتر استان خوزستان در رشته های احکام و انشای نماز رو برای جشنواره کشوری به مشهد....


توصیه میکنم خاطره رو تا آخر بخونید، خیلی جالبه!...

تاخیر دو ساعتی پرواز مشهد تهران بدلیل...
یکی از بدترین و جالبترین خاطراتم مربوط میشه به گم شدن کارت پروازم در سفر مشهد و تاخیری تقریبا دو ساعتی پرواز
داستان از این قراره که دانش آموزان برتر استان خوزستان در رشته های احکام و انشای نماز رو برای جشنواره کشوری به مشهد بردن، من هم جزء کاروان 16 نفری بودم.
حالا بگذریم که در راه رفت ودر سه روزی که در مشهد بودیم و چه خاطرات خوب و بدی که داشتم بالاخره گذشت و موقع برگشت از سفر بود.
روز آخر صبحش کلاس آموزشی داشتیم, قرار شد که بعد از کلاس به فرودگاه برویم.
 بعد از کلاس، به خوابگاه رفتیم و وسایلمون رو جمع کردیم و با بچه های استان های دیگه خداحافظی کردیم و به سمت فرودگاه حرکت کردیم و از دور با امام رضا خداحافظی کردیم.
وقتی که به فرودگاه رسیدیم اذان ظهر بود بالاخره نماز خوندیم و نهاری که مربیان تهیه کردن با عجله خوردیم، و داستان از اینجا شروع شد که در حین غذا خوردن مربیمان کارتهای پرواز رو بین بچه ها پخش کرد. من هم داشتم غذا میخوردم که مربی کارت رو به من داد من گفتم فعلا پیش شما باشه تا غذا خوردنم تموم بشه، من به غذا خوردنم ادامه دادم بعد اینکه تموم کردم زمان پروازمان شد، همه آماده شدیم و رفتیم وارد سالن پرواز شدیم، و یک مامور داشت کارتها رو چک می کرد من متوجه شدم کارتم نیست به خیال اینکه کارتم پیش مربیمون باشه پیش او رفتم ولی او گفت کارتت رو کنارت گذاشتم  من هم سریع رفتم همان جایی که غذا خوردیم ولی چیزی آنجا نبود.ومامور نظافت اون جا رو تمیز کرده بود.  خلاصه برگشتم. و این مامور اجازه داد که به سالن بروم انجا مسافران رو کنترل می کردند که سوار هواپیما شوند.
 همه داشتند سوار می شدند به من گفتند که بذار اول همه سوار بشن بعد تو.
خلاصه همه سوار شدند نوبت من شد که یهو به من گفتند که ظرفیت هواپیما پر شده حتما یکی با کارتت سوار شده.
بیا و درستش کن حالا من توی اون شهر غریب تنها چکار کنم، بعد مسئولین گفتند باید تک تک مسافران رو چک کنیم، وببینیم که چه کسی اشتباهی سوار شده.
همه مسافران رو چک کردند همه درست سوار شدند. من پایین بودم توی اتوبوس فرودگاه و بیرون رو نگاه میکردم، نزدیک به 20نفر آدم و مسئول و خلبان و... حتی ریئس فرودگاه هم آمد اما نتونستن اون یک نفر رو پیدا کنن.
بالاخره بعد از 2 ساعت یک جایی برام پیدا کردن و من سوار هواپیما شدم وقتی سوار شدم همه مسافران خسته وناراحت و با عصبانیت به من نگاه میکردن .
و تا الان هم کسی نفهمید که اون آدم اضافی کی بوده، ولی به احتمال زیاد یک بلیت اضافی زده بودن و نمی دونستن. حالا بعضی میگن یه مصلحتی در کار بوده و شاید اگه به موقع پرواز میکردیم خدای نکرده یه اتفاقی می افتاد.
خلاصه من از همه ی اون مسافران عزیز حلالیت می طلبمو امیدوارم منو ببخشند، البته اگه من مقصر بوده باشم، که فکر نمیکنم تقصیر من بوده.
بالاخره از مشهد پرواز کردیم و بعد از تقریبا یک ساعت به تهران رسیدیم و قرار بود که از اونجا به اهواز پرواز کنیم وقتی رسیدیم دقیقا همون لحظه بود که اون هواپیما پرواز کرد. و ما مجبور بودیم که منتظر پرواز بعدی باشیم. اون پرواز فردا صبح بود. و مجبور شدیم اون شب رو با بچه ها در فرودگاه مهرآباد بگذرانیم، مربیانمان یه شام ساده ای برایمان تهیه کردن، بعد از شام با بچه ها در فرودگاه یه دوری زدیم اون روزها فیلم فاصله ها خیلی طرفدار داشت که این فیلم رو اونجا تماشا کردیم که همه جمع شده بودن و خیلی جالب بود و اون شب برایمان خوش گذشت، بالاخره کم کم موقع خواب شد بیا و یه جایی پیدا کن، خواستیم توی نمازخونه بخوابیم ولی نذاشتن گفتند مسئولیت داره، بعد با کلی خواهش وتمنا  و اینکه گفتیم بچه های دینی هستند نخبه  های خوزستانند خلاصه راضی شدند اون شب رو در اونجا باشیم،
صبح علی الطلوع بیدارمان کردن که هواپیما الان پرواز میکنه، ما هم سریع آماده شدیم، و بدو بدو رفتیم سالون پرواز(البته بعد از نماز) دیگه حالا همه مواظب بودن که کارتشان رو گم نکنن، سوار هواپیما شدیم و صبحانه رو آنجا خوردیم،
و بعد از 55 دقیقه به اهواز رسیدیم، وقتی رسیدیم و از هواپیما پایین آمدیم، ای کاش به اهوازنیامده بودیم هوا گرم و گرد و خاکی بود.
در آخر هم با مربیان و دوستان خداحافظی کردیم و سفر با تموم خاطرات خوب و بدش تموم شد.

مرداد ماه سال89 


دوست دارم بدونم نظرتون درمورد این خاطره چیه؟